بانه
بانه، شهرستان و شهری در غرب استان کردستان.
شهرستان بانه: این شهرستان از شمال به سردشت، از خاور به سقز و از جنوب و باختر به کشور عراق محدود است.
بانه، شهرستان و شهری در غرب استان کردستان.
شهرستان بانه: این شهرستان از شمال به سردشت، از خاور به سقز و از جنوب و باختر به کشور عراق محدود است.
بانه، شهرستان و شهری در غرب استان کردستان.
شهرستان بانه: این شهرستان از شمال به سردشت، از خاور به سقز و از جنوب و باختر به کشور عراق محدود است.
چهرة طبیعى: شهرستان بانه را کوههای بلند فراگرفته است و برای ورود و خروج از آن باید از گردنههای مرتفع عبور کرد و تنها در بخش باختری از ارتفاع کوهها کاسته مىشود. کوههای آربابا، بابوس، جنیره، سورکیو، میدانان و عاشقان مرز این شهرستان را با عراق تشکیل مىدهد .
شهرستان بانه دارای آب و هوای نسبتاً سرد و نیمه مرطوب است و مهمترین رودهای آن اینهاست: چومان، نیروان، و تاژه بان که از به هم پیوستن دو رود شوی و بانه پدید مىآید. رود بانه پس از آبیاری این شهر در نزدیکى سردشت به زاب کوچک مىپیوندد .رستنیهایاینشهرستانمتنوعاست . بهدست آوردن مازو از دیرزمان منبع درآمد مهمى برای مردم این شهرستان بوده است و جنگل بزرگى از بلوط که کوهستانهای میان بانه و سردشت را فراگرفته، سرچشمة اصلى این درآمد به شمار مىرود. دستکم از 100 سال پیش، افزون بر مصارف بازارهای داخلى، این کالا از راه بندر آستارا به روسیه صادر مىشده است.
جمعیت و اقتصاد: بانه یکى از شهرستانهای هشتگانة کردستان است که دارای یک شهر و 4 بخش (به نامهای آلوت، مرکزی، نمشیر و ننور)، 8 دهستان و 203 آبادی دارای سکنه است. در آبان 1375 جمعیت این شهرستان 606 ،105نفر بوده است که 433 ،55نفر آن در نقاط شهری و 173 ،50نفر در نقاط روستایى مىزیستهاند. اقتصاد مردم بانه برپایة کشاورزی، باغداری، دامداری و دامپروری است. کشاورزی آن بهگونة سنتى و به دو روش آبى و دیم صورت مىگیرد. محصولات عمدةآن عبارتنداز:گندم،جو، بنشنو نباتات علوفهای.همچنینباغداری و بهویژه پرورش انگور رایج است. صنایعدستى مانند قالىبافى، گلیمبافى، سوزندوزی و خراطى نیز وجود دارد.
شهر بانه: این شهر که مردم آنجا را بهروژه گویند، مرکز شهرستان بانه است و در 45 و 53 طول شرقى و 35 و 59 عرض شمالى و در ارتفاع 540 ،1متری قرار گرفته است. همچنین این شهر در 270 کیلومتری شمال باختری سنندج مرکز استان کردستان واقع است. بانه شهری کوهستانى است و جنگلهای آن زیبایى ویژهای بدان بخشیده است. در آبان 1375، این شهر دارای 716 ،9خانوار با 256 ،52نفر جمعیت بوده.
پیشینة تاریخى: برخى از نویسندگان پیشینة بانه را بسیار کهن پنداشته، و احتمال دادهاند که همان سرزمین تاریخى پارسواش یا پارسواست و بر این باورند که پارسها پیش از مادها و در سدة 12قم به کوهستان زاگرس رسیده، و پیش از آنکه به پارس بروند، 3 سده یا بیشتر در اینجا زیستهاند (نک: ادمندز، .(5 بانه در دورة آشوریان از سرزمینهایى به شمار مىرفت که در معرض تهدید بود، چنانکه در دورة فرمانروایى تیگلت پیلسر سوم (748- 728قم) سپاهیان آشور در تهاجم خود تا اطراف بانه پیش آمدند.
از تاریخ پیش از اسلام بانه، آگاهى دیگری در دست نیست، جز آنکه در این سرزمین حکومتى وجود داشته است. به نوشتة بدلیسى در شرفنامه که در اوایل سدة 10ق تألیف شده، ولایت بانه متشکل از دو قلعه و ناحیه بود که یکى را «بیروز» و ناحیة بانه و دیگری را قلعة «شیوه» مىنامیدند. در همین دوره فرمانروایان بانه «اختیارالدینى» لقب داشتند. گفته شده است که اینان چون به اختیار خود آیین اسلام را پذیرفتند، به این لقب شهرت یافتند. نخستین کسى که از میان آنان مشهور گردید، میرزا بیک فرزند میرمحمد است. پس از وی فرزندش بوداق بیک به حکومت رسید، ولى پس از چندی با شورش برادران خود روبهرو شد و به دربار شاه طهماسب صفوی (930-984ق/1524-1576م) پناه برد و در قزوین درگذشت. پادشاه صفوی، سلیمان بیک برادر او را به فرمانروایى بانه برگزید و وی 20 سال بر آن سرزمین حکومت کرد. سلیمان بیک فرمانروایى عادل بود و آرامگاه او که در 3کیلومتری بانه قرار دارد، زیارتگاه مردم آن سرزمین است.
فرمانروایى اختیارالدینیها از 912 تا 1289ق/1506 تا 1872م بهطول انجامید و در این مدت 16 نفر از آنها بر بانه حکومت کردند. آنان افزون بر حکومت سیاسى، از مقام مذهبى نیز برخوردار بودند. در طى سدهها، اهمیت سیاسى و موقعیت نظامى بانه، به سبب هم مرزی با امپراتوری عثمانى بوده است و نیز بدین سبب که این سرزمین زیستگاه 3 قبیلة بزرگ و متحد کُرد: اردلان، بابان و مکریان به شمار مىرفت. معمولاً پاسداری از مرز ایران، از شهر خوی گرفته تا کرمانشاه به فرمانروایان بانه واگذار گردیده بود ( ایرانیکا، .(III/665
حکام بانه و اورامان دارای لقب «سلطان» بودند. برخى از نویسندگان بر این باورند که این لقب را نادرشاه افشار (1148-1160ق/ 1735-1747م) بدانها داده بود (سنندجى، 38-39؛ مشیرالدوله، 136- 137)؛ ولى از آنجا که در زمان شاه عباس اول (996- 1038ق/1588- 1629م) نیز یکى از فرمانروایان بانه به نام اسکندر سلطان بوده است، به نظر مىرسد که این لقب را شاهان صفوی به آنها داده باشند.
آخرین فرمانروای اختیارالدینى، عبدالکریم خان است که به دست یکى از گماشتگان خود به نام یونس خان در 1290ق/1873م کشته شد. او اهل شعر و ادب نیز بوده است و سرودههایى به فارسى و کردی دارد و گویا «کریم» تخلص مىکرده است (بابا مردوخ، 3(2)/414-416). یونسخان نیز پس از چندی به دست برادرزادهاش کشته شد و حمهخان (محمدخان) پسر یونس خان به فرمانروایى رسید. او هم در آغاز نخستین جنگ جهانى در 1333ق/1915م توسط نیروهای عثمانى به قتل رسید و پس از آن بانه به تابعیت ساوجبلاغ (مهاباد کنونى) درآمد.
در 1323ش شهر بانه به وسیلة محمدرشید خان (معروف به حمه رشید) داروخانى (از کردهای روستای داروخان عراق) که بر ضد دولت مرکزی ایران دست به شورش زده بود، به آتش کشیده شد، ولى با حملة نیروهای دولتى و فرار او به عراق بازسازی شهر آغاز شد و طى 10 سال ادامه یافت. بانه و برخى از روستاهای آن، در جنگ عراق با ایران (1359-1367ش/1980- 1988م) هدف بمبارانهای هوایى با سلاحهای شیمیایى گردید و مردم آن آسیبهای فراوان دیدند.
جالبه افرین هه ر بژی